26 فرهنگ

rallying

/ˈralēiNG/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجمع، صف ارایی کردن، دوباره جمع اوری کردن، دوباره بکار انداختن، نیروی تازه دادن به، گرد امدن، سرو صورت تازه گرفتن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن