ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

jarring

دیکشنری انگلیسی به فارسی

jarring، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ