ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

freeze

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یخ زدگی، افسردگی، ثابت کردن، منجمد شدن، یخ بستن، فلج کردن، سرمازدن، برجای خشک شدن، بی اندازه سرد کردن، غیر قابل حرکت ساختن، سرمازده کردن
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ