ترجمه مقاله

disorganized

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی نظم، بهم زدن، درهم و برهم کردن، مختل کردن، بی نظم کردن، تشکیلات چیزی را برهم زدن
ترجمه مقاله