declinesدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش می یابد، کاهش، زوال، انحطاط، سقوط، فساد، رد کردن، نپذیرفتن، تنزل کردن، شیب پیدا کردن، صرف کردن، خم شدن، مایلشدن، رو بزوال گذاردن، کاستن، خرد شدن، خمیدن، سقوط کردن