ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

crosses

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ