ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

assembles

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مونتاژ می کند، سوار کردن، جمع شدن، فراهم اوردن، همگذاردن، انباشتن، گرد اوردن، جفت کردن، گرد امدن، انجمن کردن، متراکم کردن
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ