نرخ بالا کردن
لغتنامه دهخدا
نرخ بالا کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسیار کردن نرخ . مقابل نرخ شکستن . نرخ بلند کردن .(آنندراج ). بر قیمت افزودن . گران کردن :
هر دو عالم قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز.
رو به درگاه شفیعهر دو دنیا می کنم
ناز عصیان را ز رحمت نرخ بالا می کنم .
هر دو عالم قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز.
رو به درگاه شفیعهر دو دنیا می کنم
ناز عصیان را ز رحمت نرخ بالا می کنم .