معار
لغتنامه دهخدا
معار. [ م ُ ] (ع ص ) به عاریت داده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معار، یا عین معار، یا مستعاره مال عاریه است . (فرهنگ علوم نقلی دکتر سجادی ) :
اشعار من آن است که در صنعت نظمش
نه لفظ معار است و نه معنیش مثنا.
- معار له ؛ آنکه بدو عاریت داده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اعاره شود.
اشعار من آن است که در صنعت نظمش
نه لفظ معار است و نه معنیش مثنا.
- معار له ؛ آنکه بدو عاریت داده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اعاره شود.