ترجمه مقاله

یک زخم

لغت‌نامه دهخدا

یک زخم . [ ی َ / ی ِ زَ ] (اِخ ) لقب سام بن نریمان است ، چون او اژدهایی را به یک زخم کشته بود به آن ملقب گشت . (فرهنگ جهانگیری ). لقب سام نریمان است به سبب آنکه اژدهایی را به یک زخم کشته بود. (برهان ) (آنندراج ) :
بشد سام یک زخم و بنشست زال
می و مجلس آراست بفراشت یال .

فردوسی (از آنندراج ).


مرا سام یک زخم از آن [ از کشتن اژدها ] خواندند
جهانی به من گوهر افشاندند.

فردوسی .


ترجمه مقاله