ترجمه مقاله

گیجیده

لغت‌نامه دهخدا

گیجیده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) اسم مفعول از گیجیدن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || به معنی دماغ پریشان شده . (برهان قاطع). پریشان شده .(ناظم الاطباء). پریشان خاطر. (انجمن آرا). || سراسیمه گشته و سرگردان و حیران گردیده . (برهان قاطع). سرگردان و حیران گردیده . (ناظم الاطباء). || کم هوش . (انجمن آرا). رجوع به گیج شدن شود.
ترجمه مقاله