ترجمه مقاله

گوهرین

لغت‌نامه دهخدا

گوهرین . [ گ َ / گُو هََ ] (ص نسبی ) منسوب به گوهر. از گوهر. گوهری :
چشمه ٔ صلب پدر چون شد به کاریز رحم
زان مبارک چشمه زاد این گوهرین دریای من .

خاقانی .


|| مرصع. آراسته به گوهر :
همه گوهرین ساز و زرین ستام
بلورین طبق بلکه بیجاده جام .

نظامی .


بساطی گوهرین در وی بگستر
بیار آن کرسی شش پایه ٔ زر.

نظامی .


بجز گوهرین جام و زرین عمود
به خروار عنبر به انبار عود.

نظامی .


ترجمه مقاله