گورنگ
لغتنامه دهخدا
گورنگ . [رَ ] (اِخ ) برادر گرشاسب و پدر نریمان :
برادر یکی داشت جوینده کام
گوی شیردل بود گورنگ نام .
همان سال کاثرط برفت از جهان
شد او نیز در خاک تاری نهان .
در تاریخ سیستان کورنگ با کاف تازی آمده و پسر گرشاسب دانسته شده است . رجوع به تاریخ سیستان چ بهار ص 5 و 6 شود.
برادر یکی داشت جوینده کام
گوی شیردل بود گورنگ نام .
اسدی .
همان سال کاثرط برفت از جهان
شد او نیز در خاک تاری نهان .
اسدی .
در تاریخ سیستان کورنگ با کاف تازی آمده و پسر گرشاسب دانسته شده است . رجوع به تاریخ سیستان چ بهار ص 5 و 6 شود.