ترجمه مقاله

گوراندن

لغت‌نامه دهخدا

گوراندن . [ دَ ] (مص ) آشفتن .درهم و برهم کردن ، چنانکه نخ و ابریشم و جز آن را به طوری که باز کردن آن آسان نباشد. (یادداشت مؤلف ).
- به هم گوراندن ؛ گوراندن . رجوع به گوراندن شود.
- کار را گوراندن ؛ آشفته کردن آن .
ترجمه مقاله