ترجمه مقاله

گوارشت

لغت‌نامه دهخدا

گوارشت . [ گ ُ رِ ] (اِمص ، اِ)(از: گوار+ -ِشت ، پسوند اسم مصدر) به معنی گوارش است که ترکیبی باشد که به جهت هضم طعام خورند. (برهان ): و چون معده پاک کرده باشند تریاق بزرگ وگوارشتهاء گرم به کار برند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
قرص لیموی و گوارشت لطیف عنبر
گلشکر باشد و گلقند و شراب دینار.

بسحاق اطعمه (چ دیوان چ قسطنطنیه ص 13).


|| گوارش . عمل گواریدن :
نان آن مدخل ز بس زشتم نمود
از پی خوردن گوارشتم نبود.

رودکی .


و رجوع به گوارش شود.
ترجمه مقاله