گنج افشانی
لغتنامه دهخدا
گنج افشانی . [ گ َ اَ ] (حامص مرکب ) افشاندن و نثار کردن گنج و خواسته :
ز گنج افشانی و گوهرنثاری
بجای آورد رسم دوستداری .
ملک پرویز کز جمشید بگذشت
به گنج افشانی از خورشید بگذشت .
ز گنج افشانی و گوهرنثاری
بجای آورد رسم دوستداری .
نظامی .
ملک پرویز کز جمشید بگذشت
به گنج افشانی از خورشید بگذشت .
نظامی .