گزمر
لغتنامه دهخدا
گزمر. [ گ َ م َ ] (اِ مرکب ) حساب پیمایش عمارت مرکب ازگز و مر که در اصل بمعنی عدد پنجاه است و بمجاز بمعنی مطلق حساب استعمال یافته . (آنندراج ). حساب و عدد و شماره ٔ اندازه ٔ بناها. (ناظم الاطباء) :
صاحبا پایه ٔ قدر تو از آن بیشتر است
که توان کرد به اطناب تخیل گزمر.
صاحبا پایه ٔ قدر تو از آن بیشتر است
که توان کرد به اطناب تخیل گزمر.
ملاطغرا(از آنندراج ).