گردپوش
لغتنامه دهخدا
گردپوش . [ گ َ ] (نف مرکب ) آنچه گردبخود میگیرد و مانع شود رسیدن گرد را به اشیاء و اثاثه : حبس الفراش ؛ پوشیدن فرش به گردپوش . مِحبَس . (منتهی الارب ). جامه ٔ گردپوش . پرده ٔ گردپوش :
فغان که مرهم کافور در جراحت ما
برهنه میرود و گردپوش می آید.
فغان که مرهم کافور در جراحت ما
برهنه میرود و گردپوش می آید.
طالب آملی (از آنندراج ).