گردبندلغتنامه دهخداگردبند. [ گ ُ ب َ ] (نف مرکب )آنکه پهلوانان را بند کند. شجاع . دلیر : چون برآئین نشسته بود بر اوآن شه گردبند شیرشکر.فرخی .