کیکیز
لغتنامه دهخدا
کیکیز. (اِ) تراتیزک را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). تره تیزک . (فرهنگ رشیدی ). تفلیسی این کلمه را با زا ضبط کرده ، چون این کتاب برای قافیه ها تألیف شده کیکیز را در ردیف کاریزو ارزیز آورده و چون آن را کک کوج و ککز و ککج و ککش و کیکیش نیز گفته اند بی شبهه با زا باشد نه به اراء مهمله . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ
گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز.
رجوع به کیکیر شود.
گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ
گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز.
سوزنی (از جهانگیری ).
رجوع به کیکیر شود.