کیسه بر
لغتنامه دهخدا
کیسه بر. [س َ / س ِ ب ُ ] (نف مرکب ) دزدی که عیار است و زر از کیسه ٔ مردم دررباید. (آنندراج ). جیب بر. (ناظم الاطباء). دزدی که پول مردم را رباید. جیب بر. (فرهنگ فارسی معین ). طرار. (مجمل اللغه ) (منتهی الارب ) :
دست غیری مبر که در همه شهر
قلبکاران کیسه بر ماییم .
کیسه برانند در این رهگذر
هرکه تهی کیسه تر آسوده تر.
کیسه بر آن خواب غنیمت شمرد
آمد و ازکیسه غنیمت ببرد.
شنیدم حاسدی زآنها که دانی
که دزد کیسه بر باشد نهانی .
کیسه بری چند شگرفی نمود
هیچ شگرفیش نمی کرد سود.
رضاو ورع نیکنامان حر
هوی و هوس رهزن و کیسه بر.
نگه دارد آن شوخ در کیسه دُر
که بیند همه خلق را کیسه بر.
رجوع به کیسه بریدن شود.
دست غیری مبر که در همه شهر
قلبکاران کیسه بر ماییم .
خاقانی .
کیسه برانند در این رهگذر
هرکه تهی کیسه تر آسوده تر.
نظامی .
کیسه بر آن خواب غنیمت شمرد
آمد و ازکیسه غنیمت ببرد.
نظامی .
شنیدم حاسدی زآنها که دانی
که دزد کیسه بر باشد نهانی .
نظامی .
کیسه بری چند شگرفی نمود
هیچ شگرفیش نمی کرد سود.
نظامی (مخزن الاسرار ص 116).
رضاو ورع نیکنامان حر
هوی و هوس رهزن و کیسه بر.
سعدی (بوستان ).
نگه دارد آن شوخ در کیسه دُر
که بیند همه خلق را کیسه بر.
سعدی (بوستان ).
رجوع به کیسه بریدن شود.