کژکوژلغتنامه دهخداکژکوژ. [ ک َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) کج و کوج . شکسته بسته . (یادداشت مؤلف ) : با وی بزبان حال گفتم این قصه چنانکه هست کژکوژ.انوری .