کوپل
لغتنامه دهخدا
کوپل . [ پ َ ] (اِ) شکوفه و بهاردرخت را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). شکوفه . (آنندراج ). کوبل :
چو باغ عدل تو شد تازه ، ز ابر جود شدند
سهیل و زهره در آن باغ لاله و کوپل .
و رجوع به کوپل شود.
چو باغ عدل تو شد تازه ، ز ابر جود شدند
سهیل و زهره در آن باغ لاله و کوپل .
ادیب صابر (از فرهنگ رشیدی ).
و رجوع به کوپل شود.