ترجمه مقاله

کولان

لغت‌نامه دهخدا

کولان . [ کو / ک َ ] (ع اِ) گیاه بردی و علف . (منتهی الارب ). گیاه بردی و واحد آن کولانة است . (از اقرب الموارد). گیاه بردی . (ناظم الاطباء). || گیاهی است مانند بردی که در آب روید. (منتهی الارب ). و رجوع به مدخل قبل شود.
ترجمه مقاله