ترجمه مقاله

کوفته قلقلی

لغت‌نامه دهخدا

کوفته قلقلی . [ ت َ / ت ِ ق ِ ق ِ ] (اِ مرکب ) شامیی است به اندازه ٔ گردویی و بزرگتر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کله گنجشکی . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). رجوع به کوفته ریزه شود. || گاهی به اشخاص چاق و تپل و کوتاه و گرد قلمبه (خاصه کودکانی که چنین باشند) کوفته قلقلی گفته می شود. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
ترجمه مقاله