کورکور
لغتنامه دهخدا
کورکور. (اِ مرکب ) به معنی غلیواج باشد که مرغ گوشت رباست و آن را به عربی حِداءَة خوانند... (برهان ). کلاغ . غلیواز. (آنندراج ). پرنده ای که غلیواج نیز گویند. (ناظم الاطباء). کورکوره . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). غلیواج . مرغ گوشت ربا. زغن . (فرهنگ فارسی معین ). خرجل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
تیری که هر کجا که یکی پشم توده دید
حالی چو کورکور دراو آشیان کند.
تیری که هر کجا که یکی پشم توده دید
حالی چو کورکور دراو آشیان کند.
کمال الدین اسماعیل (از فرهنگ رشیدی ).