کنیزک فروشلغتنامه دهخداکنیزک فروش . [ ک َ زَ ف ُ ] (نف مرکب ) که کنیزک فروشد.که کنیز فروشد. فروشنده ٔ برده ٔ مادینه : شاه بس کز کنیزکان شد دوربه کنیزک فروش شد مشهور.نظامی .