کنیزک بازیلغتنامه دهخداکنیزک بازی . [ ک َ زَ ] (حامص مرکب ) معاشرت با زنان . مشغول شدن با آنان : چون پادشاهی بر وی قرار گرفت سر در نشاط و شراب و کنیزک بازی و تنعم نهاد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 78).