ترجمه مقاله

کنهان

لغت‌نامه دهخدا

کنهان . [ ک َ ] (ع اِ) گیاهی است برگش شبیه برگ بن ، نیک دورکننده ٔ کژدم . گویند اگر برگش بر عقرب افکنند در حال بمیرد.خوردن برگش مسخن جگر و سپرز و دماغ و بدن . (منتهی الارب ). اسم نبطی نباتی است مثل درخت کوچکی ، برگش در رنگ و حدت شبیه به برگ سقز و در بوی مانند بوی دود و شاخهای او از یک ساق سطبر رسته و نرم تر از درخت حبةالخضرا. در سیم گرم و خشک و بوئیدن او مسخن معده و جگر و معین هاضم و بالخاصیة در جایی که دود آن باشد عقرب در آنجا نمی باشد و اگر برگ او رابر عقرب بپاشند در حال بمیرد و مضر سقل و محرق خلط و قدر شربتش یک درهم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است که برگ آن مانند برگ بنه است . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله