ترجمه مقاله

کنجه

لغت‌نامه دهخدا

کنجه . [ ک ُ / ک َ ج َ / ج ِ ] (ص ) کنچه . خر الاغی را گویند که زیر دهانش ورم کرده باشد. || خر الاغ دم بریده را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خر دم بریده و به تازی ابتر گویند. (اوبهی ). خر دم بریده . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (فرهنگ فارسی معین ) :
ندانی ای به عقل اندر خر کنجه به نادانی
که با نر شیر برناید سترون گاو ترخانی .

غضایری (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


ترجمه مقاله