کماسه گر
لغتنامه دهخدا
کماسه گر. [ ک َ س َ / س ِ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه کماسه سازد. آنکه شغل وی ساختن کماسه باشد :
کماسه گر نه همانا کراسه خر باشد
که با کماسه کراسه گشود نتواند.
رجوع به کَماسَه و کماسه گری شود.
کماسه گر نه همانا کراسه خر باشد
که با کماسه کراسه گشود نتواند.
سوزنی (از آنندراج ).
رجوع به کَماسَه و کماسه گری شود.