ترجمه مقاله

کلیاوه

لغت‌نامه دهخدا

کلیاوه . [ ک َل ْ وَ / وِ ] (ص ) کالیوه . (فرهنگ رشیدی ).مقلوب کالیوه . (انجمن آرا). کالیوه . نادان . احمق . (فرهنگ فارسی معین ). || سرگشته . گیج . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیاوه کردن شود. || کر را گویند یعنی کسی که گوش او نشنود و به عربی اصم خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله