کشواد
لغتنامه دهخدا
کشواد. [ ک َش ْ ] (اِخ ) نام پهلوان پایتخت کیکاووس پادشاه ایران . (برهان ) . نام پدر گودرز که پسر قارن بن کاوه سپهسالار فریدون فرخ بوده است . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) :
چو بشنید گودرز کشواد تفت
شب تیره از کوه سویش برفت .
قباد و چو کشواد زرین کلاه
بسی نامداران گیتی پناه .
چاکرانند بر در تو کنون
برتر از طوس نوذر و کشواد.
چو بشنید گودرز کشواد تفت
شب تیره از کوه سویش برفت .
فردوسی .
قباد و چو کشواد زرین کلاه
بسی نامداران گیتی پناه .
فردوسی (شاهنامه ج 1 ص 87).
چاکرانند بر در تو کنون
برتر از طوس نوذر و کشواد.
فرخی .