ترجمه مقاله

کسارنده

لغت‌نامه دهخدا

کسارنده . [ ک ُ رَ دَ / دِ ] (نف ) گسارنده . به معنی کسار است که غم خورنده و باده خورنده باشد. (برهان ) (آنندراج ). خورنده . (ناظم الاطباء). || تحمل کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به گسارنده شود.
ترجمه مقاله