ترجمه مقاله

کرشیدن

لغت‌نامه دهخدا

کرشیدن . [ ک َ رَ دَ / ک َ دَ ] (مص ) کرسیدن . کریسیدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). فریب دادن . (برهان ) (ناظم الاطباء). فریفتن . (ناظم الاطباء). || آدم بازی دادن . (برهان ). کسی را بازی دادن . (ناظم الاطباء). || چاپلوسی کردن . || فروتنی کردن . (از برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به کرسیدن و کریسیدن ، کرش شود.
ترجمه مقاله