ترجمه مقاله

کرباس

لغت‌نامه دهخدا

کرباس . [ ک ِ ] (معرب ، اِ) معرب کَرباس فارسی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). جامه ٔ پنبه ای سپید. (منتهی الارب ). جامه ای از پنبه ٔ سفید و گفته اند جامه ٔ خشن . (از اقرب الموارد). ج ، کَرابیس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مأخوذ از کرباس فارسی و بمعنی آن . ج ، کَرابیس . (ناظم الاطباء). در رساله ٔ معربات نوشته که کرباس معرب کَرپاس است لفظ هندی کتابی باشد بمعنی پنبه و مجازاً بمعنی جامه که از پنبه ساخته شود و در حالت تعریب اول را کسره از آن داده اند که وزن فَعلال از غیر مضاعف در کلام عرب نیامده است .(آنندراج ) (از غیاث اللغات ). رجوع به کَرباس شود.
ترجمه مقاله