کج پلاسی
لغتنامه دهخدا
کج پلاسی . [ ک َ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل کج پلاس . بد معاملگی و مفسدی . (آنندراج ). دغل بازی و مکاری . ریا و تزویر. (ناظم الاطباء) :
بس که با من کج پلاسی کرد چرخ پرپلاس
دوش بختم را پلاس دادخواهی شد لباس .
بس که با من کج پلاسی کرد چرخ پرپلاس
دوش بختم را پلاس دادخواهی شد لباس .
شانی تکلو (از آنندراج ).