کج رفتن
لغتنامه دهخدا
کج رفتن . [ ک َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) بر صراط غیرمستقیم رفتن . رفتن براه ناراست :
لاجرم چون ستاره راست بود
نتواند که کج رود جدول .
بدنباله ٔ راستان کج مرو.
لاجرم چون ستاره راست بود
نتواند که کج رود جدول .
سعدی .
بدنباله ٔ راستان کج مرو.
سعدی .