ترجمه مقاله

کج باختن

لغت‌نامه دهخدا

کج باختن . [ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) غلط بازی کردن . خطا باختن (با وجود مهارت یا عدم آن ). (فرهنگ فارسی معین ). || دغل کردن در بازی و مکر کردن و فریب دادن . (از ناظم الاطباء) :
راست خوانی کنند و کج بازند
دست گیرند و در چه اندازند.

نظامی .


هر کس از مهره ٔ مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه .

حافظ.


برده بودی و داوت آمده بود
چون تو کج باختی کسی چه کند.

(انوار سهیلی ).


|| بدمعاملگی کردن . افساد کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله