ترجمه مقاله

کبوده

لغت‌نامه دهخدا

کبوده . [ ک َ دَ ] (اِخ ) نام چوپان افراسیاب . (برهان ) (آنندراج )(از فرهنگ جهانگیری ). نام چوپان افراسیاب که بدست بهرام سردار سپاه کیخسرو گرفتار و کشته شد. (از شاهنامه ٔ فردوسی چ بروخیم ج 3 صص 832 - 833) :
کبوده بدش نام و شایسته بود
به شایستگی نیز بایسته بود.

فردوسی .


کبوده بیامد چو دیوی سیاه
شب تیره نزدیک ایران سپاه .

فردوسی .


برآورد اسب کبوده خروش
ز لشکر برافراخت بهرام گوش .

فردوسی .


ترجمه مقاله