کبوترقیمتلغتنامه دهخداکبوترقیمت . [ک َ ت َ م َ ] (ص مرکب ) ارزان قیمت . کم بها : من کبوترقیمتم بر پای دارم سر بهاآنقدر زری که سوی آشیان آورده ام .خاقانی .