ترجمه مقاله

کاپوک

لغت‌نامه دهخدا

کاپوک . (اِ) کابوک . جای مرغ خانگی و کبوتر بود :
چون بچه ٔ کبوتر منقار سخت کرد
هموار کرد موی و شدش مویگان زرد
کاپوک را نشاید و شاخ آرزو کند
وز شاخ سوی بام شود بازگرد گرد.

ابوشکور (از لغت فرس اسدی نسخه ٔ نخجوانی ).


مؤلف فرهنگ نظام در ذیل لغت «کابوک » آرد: از کتاب نصاب محمدیه چنین برمی آید که کابوک بمعنی مطلق زنبیل هم هست که گوید، مصراع :
زنبیل و یارق ، کاپوک و یاره .
و در نسخه ٔ خطی قدیم که نزدمن است با «پ » (فارسی ) نوشته شده . رجوع به کابوک شود.
ترجمه مقاله