ترجمه مقاله

کانونة

لغت‌نامه دهخدا

کانونة. [ ن َ ] (اِ) گلخن و آتشدان . (ناظم الاطباء). رجوع به کانون شود. || (ص ) زن گران وکندفهم که سخن وی را ناخوش دارند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله