ترجمه مقاله

کام طلب

لغت‌نامه دهخدا

کام طلب . [ طَ ل َ ] (نف مرکب ) کامجو. کامجوی . رجوع به کامجو و کامجوی و جوینده ٔ کام شود.
ترجمه مقاله