ترجمه مقاله

کالو

لغت‌نامه دهخدا

کالو. (اِ) بدن و تن . کالوب . || نمونه . || نقشه . || قالب . || غضروف . || هرچیز نارسیده . (ناظم الاطباء). بمعنی اخیر ظاهراً صورت دیگری از کالک و کاله است . رجوع به کالوب شود.
ترجمه مقاله