کالمه
لغتنامه دهخدا
کالمه . [ ل ُ / ل َ م َ / م ِ ] (ص ) کالم . (آنندراج ). زن بیوه . زن شوی مرده . || زن که دوشیزگی او ربوده باشند :
عنین که وصالی پس سالیش نبودی
با کالمه ٔ پیر بصد حیله و دستان
امروز بدان حد بودش زور که یکشب
صد بکر کند حامله از قوت حمدان .
رجوع به کالم شود.
عنین که وصالی پس سالیش نبودی
با کالمه ٔ پیر بصد حیله و دستان
امروز بدان حد بودش زور که یکشب
صد بکر کند حامله از قوت حمدان .
ملامظهر (از آنندراج ).
رجوع به کالم شود.