ترجمه مقاله

کالان

لغت‌نامه دهخدا

کالان . (اِخ ) (مرغزار...) نام مرغزاری است به فارس : مرغزار کالان به جوار گور مادر سلیمان است طولش چهار فرسنگ اما عرض کم دارد. و قبر مادر سلیمان ازسنگ کرده اند خانه چهار سو است و در فارس نامه آمده که کس در آن خانه نتوان نگرید و از خوف کور شدن اما ندیدم که کسی آزمون کرده باشد (نزهةالقلوب ص 135). و نیز رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 154 چ لیدن شود.
ترجمه مقاله