کافرکیشی
لغتنامه دهخدا
کافرکیشی . [ ف ِ / ف َ ] (حامص مرکب ) کافرکیش بودن . کیش و آئین کافران داشتن :
این نه صوفیگری و درویشی است
نامسلمانی و کافرکیشی است .
رجوع به کافرکیش شود.
این نه صوفیگری و درویشی است
نامسلمانی و کافرکیشی است .
جامی .
رجوع به کافرکیش شود.