کافرخویلغتنامه دهخداکافرخوی . [ ف ِ / ف َ ] (ص مرکب ) آنکه خوی کافران دارد. کافرصفت . جفاجو. جفاپیشه . محارب . ستیزه گر : روی درکش ز دهر دشمن روی پشت بر کن به چرخ کافرخوی .خاقانی .