ترجمه مقاله

چیزنادیده

لغت‌نامه دهخدا

چیزنادیده . [ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) در تداول مردم خراسان با فقیر و نوکیسه مرادف است . ندیدبدید. تازه به دوران رسیده . نوتوانگر : و مردم چیزنادیده را بر چیز استوار مدار. (منتخب قابوسنامه ص 183).
ترجمه مقاله